این طرفه بین که حضرت او با همه حجاب


روشن تر است نور وی از نور آفتاب

موج و حباب و قطره و دریا به چشم ما


عارف چو بنگرد بنماید به عین آب

بیدار شو ز خواب به بیداریش ببین


نقش خیال او نتوان دیدنش به خواب

دستش به دست آور و دامان او بگیر


جامی از او طلب کن و بستان ازو شراب

شادی روی ساقی ما جام می بنوش


تا همچو ما شوی ابدالمست و هم خراب

بگذار نور و ظلمت و بگذر ز روز و شب


جانان ما طلب که بود جان و تن حجاب

الهام سید است که گوید به بندگان


ورنه چنین سخن نتوان گفت در کتاب